loading...
لارکتون پورتال جامع شامل اخبار،سرگرمی،روانشناسی،زناشویی،فال و طالع بینی،دکوراسیون
آخرین ارسال های انجمن
لارکتون بازدید : 110 1394/03/03 نظرات (0)

داستان آموزنده هرچه خدا بخواهد

آرتور اش قهرمان افسانه ای تنیس هنگامی که تحت عمل جراحی قلب قرار گرفت، با تزریق خون آلوده، به بیماری ایدز مبتلا شد. طرفداران آرتور از سر تا سر جهان نامه هایی محبت آمیز برایش فرستادند. یکی از دوستداران وی در نامه خویش نوشته بود: "چرا خدا تو را برای ابتلا به چنین بیماری خطرناکی انتخاب کرده؟"


آرتور اش، در پاسخ این نامه چنین نوشت:...

لارکتون بازدید : 150 1394/02/29 نظرات (0)

داستان آموزنده  با جان و دل گوش كردن

 

مردي كه ديگر تحمل مشاجرات با همسر خود را نداشت، از استادي تقاضاي كمك كرد.

به استاد گفت: «به محض اينكه يكي از ما شروع به صحبت مي‌كند، ديگري حرف او را قطع مي‌كند. بحث آغاز مي‌شود و باز هم كار ما به مشاجره مي‌كشد. بعد هم هر دو بدخلق مي‌شويم. در حالي كه يكديگر را بسيار دوست داريم، اما نمي‌توانيم به اين وضعيت ادامه دهيم. ديگر نمي‌دانم كه چه بايد بكنم.»

لارکتون بازدید : 100 1394/02/29 نظرات (0)

قضاوت بهلول

هارون الرشید درخواست نمود کسی را برای قضاوت در بغداد انتخاب نمایید

اطرافیان او همه با هم گفتند عادل تر از بهلول سراغ نداریم او را انتخاب نمایید

خلیفه دستور داد بهلول را نزد او بیاورند

بعد از دیدار با بهلول به او پیشنهاد قاضی شدن در بغداد را داد

بهلول گفت : من شایسته این مقام نیستم و صلاحیت انجام چنین کاری را ندارم

لارکتون بازدید : 118 1394/02/27 نظرات (0)

 داستان کوتاه کریم کیست؟

 

درویشی تهی‌‌دست از کنار باغ کریم خان زند عبور می‌کرد. چشمش به شاه افتاد و با دست اشاره‌ای به او کرد. کریم خان دستور داد درویش را به داخل باغ آوردند. کریم خان گفت: «این اشاره‌های تو برای چه بود؟»


درویش گفت: «نام من کریم است و نام تو هم کریم و خدا هم کریم. آن کریم به تو چقدر داده است و به من چی داده؟»

لارکتون بازدید : 129 1394/02/24 نظرات (0)

داستان حسن کچل

 یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود غیر از خدا هیچکس نبود.

پیرزنی بود که یک پسر کچل داشت به اسم حسن. این حسن کچل  ما که از تنبلی شهره عام و خاص بود از صبح تا شب کنار تنور دراز می کشید و می خورد و می خوابید.

ننه اش دیگه از دستش خسته شده بود با خودش فکر کرد چیکار کنه که پسرش دست از تنبلی برداره و یه تکونی به خودش بده.

تا اینکه فکری به خاطرش رسید بلند شد رفت سر بازار و چند تا سیب سرخ خوشمزه خرید و اومد خونه. یکی از سیب ها رو گذاشت دم تنور یکی رو یه کم دور تر وسط اتاق . سومی رو دم در اتاق چهارمی تو حیاط و …..آخری رو گذاشت پشت در حیاط تو کوچه.

لارکتون بازدید : 96 1394/02/02 نظرات (0)

 مرد دباغ و بازار عطر فروشان داستانی زیبا ار مثنوی معنوی

 

روزی مردی از بازار عطرفروشان می‌گذشت، ناگهان بر زمین افتاد و بیهوش شد. مردم دور او جمع شدند و هر کسی چیزی می‌گفت، همه برای درمان او تلاش می‌کردند. یکی نبض او را می‌گرفت، یکی دستش را می‌مالید، یکی کاه گِلِ تر جلو بینی او می‌گرفت، یکی لباس او را در می‌آورد تا حالش بهتر شود.

لارکتون بازدید : 275 1394/01/18 نظرات (0)

هرگاه امري بزرگ واقع شود و يا تغيير و تحولي عظيم روي دهد به عبارت مثلي بالا تمثل جسته اصطلاحاً مي گويند : كن فيكون شده است .

بعضيها از اين جمله صرفاً در رابطه با خرابي و ويراني استفاده كرده في المثل هرجابر اثر زلزله يا سيل يا حادثه ديگرخراب شده است مي گويند: آنجا كن فيكون شده است .

افزایش ممبر کانال
برای افزایش ممبر کانال و گروه های خود تنها با ثبت در سایت زیر افزایش ممبر دهید
حتی میتوانید برای تبادل با ما در ارتباط باشید تا محیطی رو برای تبادل شما کاربران آماده کنیم


ثبت کانال تلگرام

پس از اینکه کانال خود رو ثبت کردین و کانال شما در سایت تایید گردید در تلگرام پس از عضویت در کانال لارکتون @LaekTooN به مدیر کانال @Mehrdadam70 پیام دهید و تبلیغ خود را ارسال کنید

http://www.telegram.larktoon.ir

تعداد صفحات : 3

اطلاعات کاربری
نظرسنجی
در چه زمینه فعالیت داشته باشیم؟
آمار سایت
  • کل مطالب : 1633
  • کل نظرات : 91
  • افراد آنلاین : 52
  • تعداد اعضا : 126
  • آی پی امروز : 367
  • آی پی دیروز : 70
  • بازدید امروز : 1,854
  • باردید دیروز : 94
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 5
  • بازدید هفته : 3,766
  • بازدید ماه : 3,766
  • بازدید سال : 22,505
  • بازدید کلی : 1,270,807
  • روزنامه ها